مرد کامل
مرد کامل بی جهت خود را به خطر نمی اندازد، زیرا اشیائی که واقعآ جلب نظر او را میکند خیلی کم است، ولی در واقع سخت برای فدا کردن جان خود نیز حاظر است، زیرا می داند که حیات تحت شرایط معینی با ارزش است. او حاظر است که به مردم خدمت کند ولی از احسان و خدمت دیگران به خود شرمگین است، زیرا خدمت احسان به دیگران نشانه برتری، و قبول احسان علامت زیر دستی است... او در سرگرمیهای عامه مردم شرکت نمی کند... در حب و بغض صریح است، گفتار و کردار او با صراحت و استقلال توأم است زیرا اعتنایی به مردم و اشیاء ندارد... او از ستایش دیگران مغرور نمی شود زیرا در نظر او چیز مهمی نیست. او نمی تواند به کسی جز دوستان خویش خوش خدمتی کند، زیرا خوش خدمتی از خصال بردگان است... او بدیهای دیگران را در یاد نگاه نمی دارد و اگر کسی به جای او بدی کرد فراموش می کند و در می گذرد... به حرف زدن زیاد علاقه مند نیست... او اهمیتی نمی دهد که او را بستایند یا از دیگران بدگویی کنند. او بدی دیگران و حتی دشمنان خود را نمی گوید مگر به روی ایشان. رفتار او ملایم و صدای او وزین و سنگین و گفتار او معتدل است. زود عصبانی نمی شود و از جا در نمی رود زیرا آنچه در نظر او مهم است خیلی کم است. صدای حاد و بلند و گامهای تند مال کسی است که به اشیاء زیاد توجه دارد. او حوادث زندگی را با شایستگی و خوشی استقبال می کند و از اوضاع و احوال بهترین استفاده را می نماید، مانند سردار ماهری که قوای محدود خود را در فن لشکرکشی به بهترین وضعی مورد استفاده قرار می دهد. او بهترین رفیق خویش است و از تنهایی لذت می برد، همچنانکه شخص عاری از فضایل و کمالات دشمن خویش است و از تنهایی در وحشت می ماند...